اگر تازه از حج بازگشته ای گفت فضا معنوی بود، اگر گفت خوش گذشت و یا اگر گفت این سفر زیبا بود، بدانید که این واژه ها تنها تلاشی هستند برای توصیف حالاتی که کلمات ظرفیت بیان آنها را ندارند. حالاتی که تنها در سرزمین برگزیده خداوند بر روی کره خاکی می توان به آنها رسید و بس. تنها می توان گفت که اولین نظر بر نشانه ای از او که به شکل مکعبی سیاهپوش در آمده آنچان پر عظمت است که کمر مغرورترین های عالم را تا می کند و پیشانی را به مقام سجده می کشاند. خود را چون پر کاهی در برابر عرش ملکوتی اش بر روی فرش یافتم و اول بار بود که هیچ بودم و هیچ نداشتم. شکسته و ذلیل در برابر آستان کبریایی اش و این تقابل فقر مطلق و غنای مطلق است که تو را می شکند، آن چنان که صدای شکستنش را چون هق هقی بنده وارانه و قطعات وجودت را چون اشکهایی به زلالی زمزم چشمانت خواهی دید.

 آورده اند که علم ابزاری است برای رسیدن به احساس. انسان در سرزمین بندگی احساساتی را درک می کند که در هیچ مکان دیگری نمی تواند به آن برسد. این معلول علمی است که منحصر به آن نقطه مکانی است. در سفر حج معارفی به دست می آید که نه آموختنی است و نه قابلیت انتقال دارد چنان که در دعای سعی بین صفا و مروه زمزمه می کنیم «انّک تعلم ما لا نعلم». معرفتی که منتقل می شود از ذات مقدس ربوبی اش بی واسطه به قلب الهام می شود و هر کس به نسبت ظرفی که زیر این باران رحمت دارد بهره ای نصیبش می گردد. به همین دلیل است که پس از آن دیگر هیچ چیز معنای قبلیش را ندارد. او را جور دیگری می بینی، نعماتش شکل دیگری می یابند، نمازت متفاوت می شود و مخلص کلام اینکه دین و دنیا پس از واقعه حج در نظرت دگرگون می شوند. همچنان است که گویند پس از ظهور امام عصر مردم دین او را متفاوت از دین خود درک خواهند کرد.

خدایا ظرف وجود ما را وسعت ده و از علم بی پایانت بیاموز به ما آنچه را که آموختنی نیست.

برحمتک یا ارحم الراحمین

 

مکه مکرّمه

21 تیرماه 1391