آدم اگر می خواهد پرت نشود اگر می خواهد تبدیل به انسان شود و به مقام خلیفه الله برسد، باید برنامه ای برای این هدف داشته باشد. باید با برنامه خوب شد. با "خوب می شوم، خوب می شوم" گفتن دهان شیرین نمی شود. می بایست با برنامه، تکه تکه از بدی ها و زشتی ها را کند و جای خالی اش را با خوبی ها پر کرد. این زمان می برد. به یک شبه ره صد ساله رفتن در این مسیر اعتقاد دارم ولی لیاقت می خواهد و البته یک حالت خاص است.

پس برای خوب شدن به یک استراتژی نیازمندیم، ولی یک ولی در کار است. یک جاهایی دیگر این برنامه جواب نمی دهد. یک جاهایی برنامه ات در برابر لذت گناه کم می آورد. کم می آوری و ذره ذره برنامه ات به زوال می رود. حرکتت در راه انسانیت متوقف می شود و تو میمیری.

اما راه چاره چیست؟

باید یک چیزی در زندگی ات داشته باشی که در آن لحظه ای که در حال سقوط از پرتگاهی به آن چنگ بزنی. در آن لحظه ای که عشق به گناه تو را به سمت خود می کشد تنها یک عشق قوی تر می تواند ناجی ات باشد.

پس عشق لازمه انسان شدن و انسان ماندن است.حال چه عشقی می تواند این نقش را بازی کند؟ مسلماً عشقی که جهتش به سمت دنیا نباشد چون قرار بر این است که این عشق ما را از دنیا بکند. ثانیا باید عشقی باشد از نوع آتشین آن. عشقی که تا اعماق وجودت نفوذ کرده و با گوشت و پوستت آمیخته باشد.

ای شیعه مکن بر دگران باز در دل

این خانه ماتم زده از آن حسین(ع) است

"حب الحسین" گوهری است که برای انسان شدن به آن نیازمندیم.

 ما به حسین(ع) و عشق به حسین(ع) محتاجیم.

السلام علیک یا ابا عبدالله وعلى الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولا جعله الله بأخر العهد منی لزیارتکم
السلام على الحسین
وعلى علی بن الحسین 
وعلى اولاد الحسین 
وعلى اصحاب الحسین